شعر ما را برای ساختن دنیایی زیباتر و دلسوزتر کمک خواهد کرد

اختصاصی یکتا پرس/ معرفی و آشنایی با اشعار رضا محبی راد

رضا محبی راد در مضمون های متعددی آثار قابل توجهی دارد که می توان به شعرهایی در حوزه دفاع مقدس و اجتماعی و در کنار آثار عاشقانه اش اشاره کرد.

کد خبر: ۱۳۵۳۷۰

۱۴:۴۸ - ۱۶ مرداد ۱۴۰۲

گروه فرهنگ و هنر یکتا؛ معرفی و آشنایی با اشعار رضا محبی راد. نوشته حسین مروتی

رضا محبی راد شاعر و ترانه سرا ... متولد یک خرداد 1363 شهرستان دورود ساکن تهران وی در دوران دبیرستان علاقمند به نمایش و بازیگری شد و سال ها بعنوان بازیگر و کارگردان فعالیت کرد او در ادامه، متوجه ذوق و استعداد خود در سرودن شد و در قالب های مختلف شروع به طبع آزمایی نمود.
محبی راد ابتدا از شعر نیمایی آغاز کرد و خیلی زود در زمانی که شعر کوتاه طرفداران زیادی نداشت به سمت گونه های مختلف شعر کوتاه سپید کشیده شد و توانست در طی سال ها ممارست در این قالب، به گفته مخاطبان شعرهایش به یک امضا برسد که آثارش را متمایز می نماید.

با خوانش کتاب های رضا محبی راد متوجه می شویم که او در مضمون های متعددی آثار قابل توجهی دارد که می توان به شعرهایی در حوزه دفاع مقدس و اجتماعی در کنار آثار عاشقانه اش اشاره کرد.
به وضوح می توان آسیب های بر روح او وارد شده از جنگ را در شعرهایش دید، اشعاری که بوی باروت می دهد ، بوی خاکستر و صدای آژیرهای قرمزی که همچنان به گوش می رسد.
ایجاز، ایهام و بهره بردن از کشف و تعلیق و اجرای آن های شاعرانه در پایان اشعارکوتاهش جز لاینفک شعرهای اوست. با نگاهی به آثار ایشان می توان در موجز ترین اشعار او نیز به این رسید که او همیشه چند حبه قند ته هر شعرش می اندازد، او با بکارگیری ریشخند، نیشخند و شوخ طبعی خود این تلخی را به حداقل می رساند، اعتقاد دارد که شاعرها در بکارگیری واژه ها و پرورش درد آثارش نباید بی رحم باشند.

زاویه نگاه و پرداخت این شاعر بشکلی بوده است که می توان به جرات گفت آرایه های او ... روایت ها و ... نوبرانه و آوانگارد بوده است و همچنین تکنیک های مختلفی که در سرایش اشعار کوتاه خود در کتاب هایش مشهود است می تواند مرجعی برای سرایش شاعران کوتاه سرای جوانتر باشد.
وقتی از او پرسیدم بعد از این همه سال که از جنگ می گذرد و همه چیز تمام شده است شما چرا همچنان دغدغه مصائب آن را دارید؟ پاسخ داد:
بعد رفتنت
جنگ تمام نشد ...
هر روز خانه ام ...
پر از پوکه های خودکار است

وی اعتقاد دارد: ارزش ها را باید محافظت کرد و نگهداشت ... از ایشان چند مجموعه منتشر شده است که می توان به کتاب های شلخته ها، حرف اضافه، کلاغ ها تمام حرف هایت را بردند و پازل اشاره کرد.
یکی دیگر از ویژگی های شعر محبی راد، سادگی بسیار است، که با یکبار خوانش براحتی خواننده یا شنوده می تواند آن را به یاد بسپارد و تکرار کند.تاکید وی در شعر همیشه بر برخورد عاطفه با تفکر بوده است که ایمان دارد، این اتفاق باعث ماندگاری یک شعر می شود.ازدیگر ویژگی های اشعار این شاعر خوش ذوق می توان به این اشاره کرد،که پایان اشعارش قابل حدس نیست و این کشف ها در کنار آن های شاعرانه ای که داردمخاطب را با خود همراه می کند.

به اعتقاد او: شعر در این زندگی صنعتی و پر سرعت باید ایجاز داشته باشد و در عین کوتاهی باید چندسطحی باشد، چون مخاطبان در ترافیک ذهنی خود وقتی برای خوانش شعرهای بلند ندارند ...

و این بسیار دردناک است... و سخت است که شاعر با چند کلمه، بدون وزن و قافیه...بتواند یک دنیا زیبایی را یک دنیا حرف را و...با چند کلمه در شعر بگنجاند.

از نظر او: یک شاعر خوب باید منتقد خوبی برای آثارش باشد و برای اینکه یک شاعرخوب باشیم، باید خواننده خوبی باشیم که بخش بزرگی از یادگیری نوشتن، یادگیری خواندن است،تجزیه و تحلیل نوشته های دیگران و دیدن اینکه چگونه می سرایند. وی شعر را یکی از الزامات دنیای ماشینی امروز می داند.
اگر تلویزیون را روشن کنید،بی شک متوجه خواهید شد که وارد یک جنگ تمام عیار شده اید که هریک از سویی قلب و روح شما را به سوی خود می کشد،که دنیایی را که امروز در آن زندگی می کنیم زشت، آشفته، خشن و بی رحم نشان می دهد. ما در دنیایی از هم گسیخته زندگی می کنیم.

باید به شعر اجازه دهیم و آن را در آغوش بگیریم. شعرمی تواند راهی برای همدلی با یکدیگر به ما ارائه دهد. شعر در بی واسطه بودن خود مشاوری است که به ما کمک می کند یکدیگر را درک کنیم. ما را از نفرت به عشق، از خشونت به رحمت نزدیک می کند.
شعر یک پل است. مسیری فوری برای تبدیل شدن به افراد بهتر و تغییر جهان، شعر به ما برای ساختن دنیایی زیباتر و دلسوزتر کمک خواهد کرد.

چند نمونه از آثار شاعر:

ترك كردنت اجبار است
درست مثل روستايي كه
افتاده است ...
پشت سد

---------(2)----------------

نان گران شد
گنجشك

ها از جنوب شهر
كوچ كردند

----------(3)------------

ريشه ها را كنار بزنيد
زير بيد مجنوني خاكم كنيد
من بايد بدانم اين عشق
از كجا آب مي خورد

--------------(4)------------------
حرف هايت دانه بود كه پاشيدي
روي احساسي كه شخم زده بودي
لامصب مترسكي جاي خود مي گذاشتي
كلاغ ها تمام حرف هايت را بردند

----------------(5)--------------------
لاف مي زنم فراموشت كرده ام
هنوز تكه اي از عشقت را نگه داشته ام
قلبم كه در مي گيرد
زير زبانم مي گذارمش

-------------(6)---------------------

از همه كوچكتر شده بود
مداد قرمزش
كودكي كه نقاشي كرده بود
جنگ را

***************************************************************

انتهای پیام/